![]() |
![]() |
"وقتی زور، جامه ی تقوا می پوشد،بزرگترین فاجعه در تاریخ پدید می آید" !
فاجعه یی که قربانیان خاموش و بی دفاع اش "علی" است ،و"فاطمه"،و بعد ها دیدیم که فرزندانشان یکایک ،و اخلافشان همه..!!
مرگ "پیامبر" و بعد از آن خانه نشینی "علی" آغاز یک تاریخ هولناک و خونین است..
اکنون"فاطمه" ، تنها مایه های تسلیتی که در این دنیا می یابد ،یکی تربت مهربان پدر است،و دیگری مژده ی امید بخش او که :«فاطمه،از میان خاندانم،تو نخستین کسی خواهی بود که به من خواهی پیوست».همه ی رنج هایش را بر مرگ پدر می گریست.هر روز ،گویی نخستین روز مرگ وی است.
بی تابی های او هر روز بیش تر می شد،و ناله هایش بیش تر.
غم "فاطمه" دشوارتر از آن بود،که کسی بتواند تسلیت اش دهد،و او را به شکیبایی بخواند.روز ها و شب ها این چنین می گذشت،و اصحاب ،گرم قدرت و غنیمت و فتح و "علی" در عزلت سردش،ساکت،و "فاطمه" در اندیشه ی مرگ،انتظار بی تاب رسیدن مژده ی نجاتی که پدر داده بود.
هر روز که می گذشت برای مرگ،بی قرار تر می شد،تنها روزنه یی که می تواند از زندگی بگریزد.امیدوار است که با جانی لبریز از شکایت و درد،به پدر پناه برد،و در کنار او بیاساید.چه نیازی داشت به چنین پناهی،چنین آرامشی.
کودکانش را یکایک بوسید:"حسن"هفت ساله،"حسین"شش ساله، "زینب"پنج ساله و "ام کلثوم"سه ساله .و اینک لحظه وداع با "علی"،چه دشوار است.اکنون "علی" باید در دنیا بماند،سی سال دیگر!
شمعی از آتش و رنج ،در خانه ی"علی" خاموش شد،و "علی" تنها ماند،با کودکانش...
از "علی"خواسته بود،تا او را شب دفن کنند،گورش را کسی نشناسد.آن دو شیخ،از جنازه اش تشییع نکنند.و "علی" چنین کرد.اما کسی نمی داند که چگونه ؟ و هنوز نمی داند کجا ؟ یا در بقیع ؟معلوم نیست.و کجای بقیع ؟معلوم نیست.
مدفن او،باید همواره نا معلوم بماند،تا آنچه را که او می خواست،معلوم بماند.و او می خواست که قبرش را نشناسند،هیچ گاه و هیچ کس.تا همیشه،همه کس بپرسند:چرا ؟؟!
آن چه معلوم است،رنج"علی" است ،امشب بر گور "فاطمه"...
دکتر شریعتی
اما..
رنج دیگری نیز هست،رنجی که شیعه می کشد،شیعه بر تربت پاک رهبرانی که از دامان "فاطمه" زاده شدند می گرید اما..
اما افسوس که سعادت نمی یابد تا چشمانش بر تربت پاک این مادر مقدس ابری شود..
و اما..
مولا جان..
ای کاش زود تر می آمدی و ما را از این رنج رها می کردی..
اما اکنون که شایستگی دیدار تو را نداریم..
اگر بر تربت پاک مادرت بوسه زدی ما را نیز فراموش نکن و از جانب من و دوستانم نیز بوسه یی بر آن خاک غریب زن....
التماس دعا.....
![]() |
![]() |